درس دهم فنون2:سبک شناسی قرن های دهم و یازدهم
درس دهم فنون2:سبک شناسی قرن های دهم و یازدهم
شعر سبک هندی از اوایل قرن یازدهم تا اواسط قرن دوازدهم هجری قمری به مدت 150 سال در تاریخ ادبیات فارسی رواج داشت. حکومت صفوی به شعر مدحی و درباری و عاشقانه بهایی نمی داد و از طرف دیگر با آموزه های ّسنتی عرفانی نیز در تضاد بود؛ از این رو، شاعران به موضوع هایی مثل اندرز، مضمون آفرینی و باریک اندیشی روی آوردند و تبدیل موضوعات کهن به مضامین تازه و در حقیقت بازسازی اندرزها و تمثیل های کهن به شیوه های نو در میان شاعران رواج یافت. شعر از حوزة تصرّف شاعران باسواد و آگاه به فنون ادب خارج شد و در دسترس عامه قرار گرفت و نزد پیشه وران و بازاریان رونق گرفت.
این تحول از آن جهت که شعر را به میان عامة مردم برد و با مضمون ها و قلمروهای تازه ای روبه رو کرد، حرکت سودمندی بود؛ اما از آن رو که افراد کم اطلاع و عامی به شعر روی آوردند و آن را از استواری و سلامت پیشین خود دور ساختند، برای آیندة ادبیات زیان بار بود.
ویژگی های سبک هندی
الف) شعر:
ویژگی های شعر این دوره در سه قلمرو عبارت اند از:
1-زبانی
الف) رو آوردن طبقات مختلف مردم ـ که عمدتًا آموخته های ادبی نداشتند ـ به عالم ادبیات، باعث شد که زبان کوچه و بازار به شعر راه یابد و از این رهگذر روح تازهای در زبان شعر دمیده شد.
ب) دایرة واژگان شعر گسترش یافت و بسیاری از لغات ادبی قدیم از صحنة شعر رخت بربست؛ به نحوی که می توان گفت زبان شعر سبک هندی، زبان جدید فارسی است و از مختصات زبان قدیم مخصوصا سبک خراسانی در آن خبری نیست.
یکی از دالیل حذف ویژگی های سبکی زبان قدیم در آثار این دوره، حملات پی درپی بیگانگان (مغولان، تیموریان و ازبکان) به ایران، مخصوصا نواحی مشرق بود که به نابودی کتابخانه ها و از بین رفتن آثار کهن منجر شد؛ فضلا دیگر با کتب قدیم و درنتیجه با زبان قدیم مأنوس نبودند.
دومین دلیل حذف ویژگی های سبکی قدیم، تغییر جغرافیایی حوزه های شعری در نقاط مختلف ایران و تأثیر پذیرفتن از زبان های نواحی گوناگون بود؛ حتی شاعرانی از قبیل صائب هم که در اشعار قدما تتبع بسیار داشتند، از به کار بردن زبان قدیم پرهیز می کردند؛ چراکه شعر از مدرسه به بازار آمده بود و زبان رایج مرسوم، همان زبان مردم عصر بود. در این سبک لغاتی چون نزاکت، قالی، شیشه، پل، بخیه، سفال و... که تا این زمان کمتر در شعر راه داشت، رواج یافته بود.
پ) لغات مربوط به مذاهب و آداب و رسوم هندوان در این دوره به حوزۀ شعر و ادب وارد شد.
ت) در این دوره با از بین رفتن سلطة حکومت بغداد بر ایران، کاربرد لغات عربی کم شد و از طرفی حملات تیموریان و ازبکان، سبب رواج لغات ترکی و ضعف زبان فارسی گردید؛ به خصوص که سلاطین صفوی هم در دربار به ترکی سخن می گفتند.
ث) زبان سبک هندی را باید زبانی واقع گرا قلمداد کرد؛ زیرا زبان حقیقی مردم آن دوره بوده است.
در مجموع میت وان گفت بی توجهی به زبان، بی دقتی در کاربرد جمله ها و ترکیب ها و ورود واژه های عامیانه در شعر این دوره کاملا مشهود است.
2- ادبی
الف) به دلیل کم توجهی شاعران کوچه و بازار به آرایه های ادبی، بدیع و بیان جز به صورت طبیعی و تصادفی کمتر استفاده شده است. البته در شعر برخی از شاعران شاخص این دوره، استفاده از آرایه های ادبی از جمله تشبیه بسیار رواج دارد. تلمیح نیز در مضمون سازی نقش فعالی دارد )البته تلمیحات رایج نه تلمیحات غریب و نادر). حسن تعلیل، حس آمیزی، تمثیل و اسلوب معادله نیز از دیگر آرایه های پرکاربرد این سبک اند.
ب) قالب مسلط در این دوره به ظاهر غزل است؛ اما غزلی که گاهی به چهل بیت هم می رسد و تکرار قافیه در آن امری طبیعی است. دلیل این ویژگی آن است که در حقیقت شاعر سبک هندی، تک بیت گو است؛ یعنی قالب حقیقی شعرش مفردات است. منتها شاعر، این ابیات مستقل را به وسیلة رشتة قافیه و ردیف به هم گره می زند. شاعر تک بیتی می سازد و آن را در غزلی که مناسب آن بیت باشد، قرار می دهد و از این رو کم و زیاد کردن ابیات غزل، آسیبی به شعر نمی زند.
پ) استفاده از ردیف های طولانی و خوش آهنگ نیز در شعر این دوره رایج است؛ برای مثال: خواهم شدن، می شود پیدا، می برد مرا، دیگر است و...
3- فکری
الف) شعر هندی شعری معنی گراست؛ نه صورت گرا و شاعران به معنی بیشتر توجه دارند تا به زبان. معروف است که هیچ معنا و مضمونی در جهان نیست که در شعر صائب نیامده باشد. او از گل قالی، تندباد و تبخال مضمون ساخته است. شاعران این دوره برای مضمون سازی، از هر پدیدهای در عالم طبیعت یا هر موضوعی در قلمرو ذهن استفاده کردند؛اما آثار آنها همه در سطح باقی مانده و به خلق آثار بزرگی چون شاهنامة فردوسی، مثنوی مولانا یا آثار عطار، سنایی و نظامی منجر نشده است.
ب) شعر در سبک هندی بیشتر در تک بیت خلاصه است و طول و عرض معنا از یک بیت پیشتر نمی رود و نهایت اینکه تحسین و اعجابی را در حد آن بیت برمی انگیزد.
پ) شاعران این دوره معمولا مطالب فلسفی، عرفانی و غنایی گذشتگان را به شیوۀ خود بازگو می کردند، گاهی چنین موضوعاتی با وجود داشتن ابهام، در اشعار آنان قابل درک تر و خالصه تر بیان شده است. کوشش شاعر سبک هندی مضمون یابی و ارائة خیال خاص و معنی برجسته است؛ یعنی یافتن فکری جزئی اما تازه و نگفته و بیان آن به صورتی اعجاب انگیز.
ب) نثر
در کتاب های این دوره سه نوع نثر میتوان دید.
1- ساده مراد از نثر ساده در این دوره، نثر مرسل در آثاری مانند تاریخ بلعمی نیست. در نثر سادۀ این دوره، لغات و ترکیبات عربی، اشاره به آیات و احادیث و در آمیختگی شعر و نثر یافت می شود. کتب معروفی که به این شیوه نوشته شده اند:
الف) کتاب هایی که در خارج از ایران نوشته شده اند:
# کتب داراشکوه در هند
#شرفنامة بدلیسی در عثمانی
#بدایع الوقایع واصفی در ماوراءالنهر
ب) کتاب هایی که در ایران نوشته شده اند:
در تاریخ:
#تذکرۀ شاه طهماسب از شاه طهماسب صفوی
# عالم آرای عباسی از اسکندربیگ ترکمان
در عرفان:
#عین الحیات از علی بن حسین واعظ کاشفی
در زندگینامه:
#مجالس المؤمنین از قاضی نوراهلل شوشتری
در فقه:
#جامع عباسی از شیخ بهایی.
2- مصنوع
در دورة صفویه از نثر مصنوع در فرمان ها و منشآت و دیباچة کتاب ها استفاده می شد؛ هم چنانکه دیباچة آثاری مثل شرفنامة بدلیسی و عیار دانش به نثر مصنوع است؛ اماً از کتبی که تماما به این شیوه نوشته شده اند از همه معروفتر عباس نامة وحید قزوینی و محبوب القلوب میرزا برخوردار فراهی است.
نثر مصنوع این دوره حلاوت و فخامت نثر فنی قرن های ششم و هفتم را ندارد و هر چه هست تکلّف و بی ذوقی و غلط پردازی است. ،
3- بینابین
نثری است نه چندان ساده و نه چندان دشوار؛ می توان گفت که قصد نویسنده در اصل آسان نویسی بوده است؛ هر چند امروزه چندان روان و آسان به نظر نمی رسد. از نمونه های معروف نثر بینابین کتابحبیب السیر از خواندمیر و احسن التواریخ از حسن بیگ روملو است.
ویژگی های نثر این دوره برخی از ویژگی هایی که کم و بیش در هر سه قلمرو نثر این دوره وجود دارد، عبارت اند از:
الف) زبانی
1- درآمیختگی نظم و نثر؛
2- کاربرد وجه وصفی؛
3- جمع بستن با »ات« که علاوه بر کلمات عربی (محاربات)، در واژههای فارسی (گیلانات) و ترکی و مغولی (ییلاقات) نیز به چشم می خورد؛
4- مطابقت صفت و موصوف به تقلید از عربی؛
5- آوردن تتابع اضافات در مقام تعارف و تمجید از بزرگان یا به سبب قرینه پردازی و موازنه؛
6- آوردن جملات طولانی؛
7-ّ کاربرد افعال با پیشوندهای متعدد؛
8- فراوانی لغات ترکی و مغولی.
ب) ادبی
نثر این دوره از دیدگاه ادبی ارزش والایی ندارد؛ زیرا به زبان عامیانه نزدیک است و متن های ادبی نیز با تصنع وتکلف همراه است. انحطاط ادبی در این زمان از دورة تیموری بیشتر شده است. استفاده از آیات، احادیث و عبارات عربی رواج بیشتر یافته و در آرایة تلمیح نمودار شده است. کاربرد شعرهای ضعیف در متن کتاب های نثر ـ که غالبا سرودة خود مؤلفان است ـ رواج داشته، به علاوه بی دقتی در ذکر تاریخ و حوادث تاریخی و رواج مدح و چاپلوسی، نثر این دوره را از رونق انداخته است. آمیزش زبان فارسی با دیگر زبانها (مغولی، ترکی، عربی و...) نگارش کتاب هایی با عنوان فرهنگ لغت را در این دوره رواج داد.
پ) فکری
تأثیر فساد و تیره بختی چند قرن گذشته و کشتار مردم و فرار دسته جمعی افراد باذوق و آزاده از بیم تیغ استبداد، به خارج از ایران و کشته شدن یا مردن آنان از گرسنگی و فقر، همه بیانگر آن است که در عصر اعتلای صفوی، یعنی زمان شاه عباس اول، ایران از نویسندة قویدست، خالی ماند. تاریخ نگاری این دوره از جمله عرصه هایی بود که از این حادثه بزرگ متأثر گردید؛ چونان که تواریخ عمومی این دوره در کنار نهادهای سیاسی و فرهنگی صفویه در جهت نهادینه کردن فرهنگ تشیع گام برداشتند.
 شادبودن هنراست،شادکردن هنری والاتر/گربه شادی تو،دلهای دگرباشد شاد،
	  شادبودن هنراست،شادکردن هنری والاتر/گربه شادی تو،دلهای دگرباشد شاد،